خودخواه بودم

ساخت وبلاگ
کاش روزی منم قاطعانه صحبت کردن رو یاد بگیرم ... روزی اونقدر شهامت داشته باشم که وقتی با یکی صحبت میکنم اجازه ندم به عقایدم توهین کنه ... دیشب وقتی فاطمه بهم گفت چقدر تعصباتت احمقانه ست! مغزم هنگ کرده خودخواه بودم...ادامه مطلب
ما را در سایت خودخواه بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rainygirl221322 بازدید : 72 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 14:30

داشتم به پست های آخرم نگاه میکردم، دیدم چقدر این اواخر فقط غمگین نوشتم ... کاش زودتر این غصه ها تموم شه... کاش روح و زوانم آروم شه... خداجونم خوب می دونم که تا زمانی که من مثل قبلنا به تو نزدیک نشم به آرامش واقعی نمیرسم ... خدایا خیلی محتاجتم بیشتر از هرکس دیگه ای ، بیشتر از هر زمانی

خودخواه بودم...
ما را در سایت خودخواه بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rainygirl221322 بازدید : 81 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 14:30

خداجونم این روزا دارم به یه نتیجه ای میرسم ، اینکه آدم هر چقدر هم بهترین آدما رو الگوی خودش قرار بده ولی باز هم تا روحیات خودشو نشناسه ، تا نفهمه چه استانداردهایی برای خودش میتونه بسازه که برای موفقیت خودخواه بودم...ادامه مطلب
ما را در سایت خودخواه بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rainygirl221322 بازدید : 56 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 14:30

خدایا من آرزوهای زیادی دارم ,,, اما یکی از آرزوهای بزرگم اینه که بتونم یه زمانی اونقدری درآمد داشته باشم که بتونم زحمات پدر و مادرم رو جبران کنم ... اونقدری درآمد داشته باشم که بتونم نیازاشونو برآورده خودخواه بودم...ادامه مطلب
ما را در سایت خودخواه بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rainygirl221322 بازدید : 59 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 14:30

چقدر وبلاگ نویسی خوبه‌‌.. وقتی پست های قدیمیم رو امشب نگاه کردم دیدم که چقدر درباره یه چیزایی سطحی فکر میکردم چقدر خوش باور بودم ..و چقدر نگران چیزایی بودم که به لطف خدا اصلا اتفاق نیفتاد .. تنها افکا خودخواه بودم...ادامه مطلب
ما را در سایت خودخواه بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rainygirl221322 بازدید : 77 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 14:30

امشب توی اتاق 12 نفره واس اولین بار دارم تنها میخوابم هیچکدوم از هم اتاقی هام نیومدن هنوز ... یکمی میترسم ولی با این حال دارم تلاش میکنم که با تموم وجود توکل کنم به خدا تا ترسم بریزه .. مطمئنم خدا بهترین نگهبانه ... خدایا کمکم کن نترسم دلمو به خودت میسپارم ... 

امشب چقدر بحث های قشنگ داشتیم با حبیبه و زهره و فاطمه قادری ... خدایا مرسی که حرفاتو از طریق آدمات بهم میرسونی کمکم کن به معنای واقعی بهت توکل کنم 

خودخواه بودم...
ما را در سایت خودخواه بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rainygirl221322 بازدید : 70 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 14:30

چقدر دلم میگیره از خودم که توقعات بیجا از دیگران دارم، از اینکه گاهی فک میکنم همه ی غریبه ها میتونن به آدم نزدیک شن .. از اینکه دیگران می‌خوان تو همونی که باشی که مورد پسند اونجاست عصبی میشم. از اینکه انقدر اقتدار و سیاستم کمه دلگیرم . کمکم کن خدایا

خودخواه بودم...
ما را در سایت خودخواه بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rainygirl221322 بازدید : 68 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 14:30

تولدم مبارک ... روز تولدمه و من به جای اینکه خوشحال باشم دارم گریه میکنم حتی توی روز تولدمم این افکار وسواسی باهامه الآنم که خوب چیزی رو برای آزارم پیدا کرده، کرونا. دلم واسه مامان و بابام میسوزه با د خودخواه بودم...ادامه مطلب
ما را در سایت خودخواه بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rainygirl221322 بازدید : 68 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 14:30

سلام چقدر خوبه اینجا رو دارم تا بنویسم هر چیزی رو که دوست ندارم هیچ آشنایی بخونتش... منظورم آشناهای خارج از دنیای مجازیه ها... میدونم خیلی بی معرفت شدم بهتون سر نمیزنم ...توجیه هم نمی کنم خودمو ولی حت خودخواه بودم...ادامه مطلب
ما را در سایت خودخواه بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rainygirl221322 بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 6 خرداد 1398 ساعت: 5:46

سلام بعد مدتها آپ شدم تا یه  چند تا خاطره دیگه از روزای آخری که فائزه رو توی خوابگاه کنارم دارم، بنویسم تا بعدها که دلم واس این روزامون تنگ شد بخونم این خاطرات رو.این شبا خیلی خوبه هرچند گاهی ناراحتی خودخواه بودم...ادامه مطلب
ما را در سایت خودخواه بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rainygirl221322 بازدید : 68 تاريخ : دوشنبه 6 خرداد 1398 ساعت: 5:46